Thursday, December 14, 2006

In his memory...


شامگاهان که رؤيت ِ دريا
،نقش در نقش مي‌نهفت کبود
داستاني نه تازه کرد به کار
رشته‌اي بست و رشته‌اي بگشود
.رشته‌هاي ِ دگر بر آب ببرد

وندر آن جايگه که فندق ِ پير
سايه در سايه بر زمين گسترد
چون بماند آب ِ جوي از رفتار
شاخه‌اي خشک ماند و برگي زرد
.آمدش باد و، با شتاب ببرد

همچنين در گشاد و شمع افروخت
آن نگارين ِ چرب‌دست استاد
گوشمالي به چنگ داد و ، نشست
پس چراغي نهاد بر دم ِ باد
.هرچه ، از ما به يک عتاب ببرد

داستاني نه تازه کرد ، آري
آن ز يغماي ِ ما به ره شادان ؛
رفت و ديگر نه بر قفاش نگاه
وز خرابيّ ِ ماش آبادان
!دلي از ما ، ولي خراب ببرد

Labels:

Monday, December 11, 2006

Motivation...



خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند

تلخش چو بنوشی و بخندی
در ذات تو تلخیی نماند

گویی که چگونه‌ام خوشم من
گویم ترشم دلت بماند

گوید که نهان مکن ولیکن
در گوشم گو که کس نداند

در گوش تو حلقه وفا نیست
گوش تو به گوش‌ها رساند

Labels: ,